سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پرنیان سرخ

گرگ و میش صبح بود بی خوابی عجیب به سرش زده بود سرما روی دیوار ها میخزید و به طرفش هجوم می آورد؛صدای برخورد پلاک آهنی در همسایه را به خوبی میشنید کاش صبح میشد ,کاش زودتر آرامش میافت کابو س سحرگاهی به پایان رسید اکنون ساعت 8 صبح بود و او با آرامش کامل غرق در خواب!


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/11ساعت 6:39 عصر توسط مهسا| نظرات ( ) |