پرنیان سرخ
دیگر نبودنت و حتی بودنت برایم فرقی ندارد نباش که نبودت, لااقل خاطرات خوشت را از قلبم پاک نمی کند. هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص میدهد... شکر میکنم که دوباره بودنت را ,خوشی هایم را و تنهایی های بکرم را به یادم آوردی و حال خوب می دانم بی تو بودن از تمام بدی های دنیا بدتر است!!!!! و امشب که با خوشی هایم تنهایم شکر میکنم خدایم را و تنهایی هایم را که جز با وجودش با هیچکس تقسیم نمیکنم اگر قلبی شکست باعثش من بودم که ندیدم خدایم چه زیبا لبخند میزند!!!!! فنجان قهوه را در دستش جابه جا می کرد از گرمایش لذت می برد ؛هنوز نمیدانست تکلیف عشق دیرینش چیست؟هیچگاه فکر این روز را هم نکرده بود حال باید تنهای تنها فکر می کرد اما نمی توانست سخت بود او که رفته بود اما دختر خوب به یاد داشت پسر روزی که آمد به او گفت دیگر بدون من حتی فکر هم نکن!!!!!!
بکرند...
نابند...
احساساتشان دست نخورده است..
لمس نشده اند،
...... باور نکرده اند،
تحقیر نشده اند..
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند !
روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود !
و زیر آغوش همسرشان ، چشمانشان را نخواهند بست که با رویای دیگری سر کنند....!!!