سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پرنیان سرخ

گرگ و میش صبح بود بی خوابی عجیب به سرش زده بود سرما روی دیوار ها میخزید و به طرفش هجوم می آورد؛صدای برخورد پلاک آهنی در همسایه را به خوبی میشنید کاش صبح میشد ,کاش زودتر آرامش میافت کابو س سحرگاهی به پایان رسید اکنون ساعت 8 صبح بود و او با آرامش کامل غرق در خواب!


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/11ساعت 6:39 عصر توسط مهسا| نظرات ( ) |

می بینی بازهم دلم هوای تو را کرده امروز باز یادت رهایم نمیکرد مانده ام یادت چرا مثل خودت سرد و مغرور نیست زودتر بیا یاد و خاطره هایت را هم ببر نمی خواهمشان دیگر بس است بیرونشان نمی کنم می بینی هنوز ارزش نان و نمک را خوب می فهمم میبینی هنوز می دانم یادت هم مانند خودت فقط میهمان است اما نه یاد و حال هوای بودنت شده صاحب خانه ی قلبم تو ناراحت نباش عزیزکم روزی من میروم که بی من یادت راحت زندگی کند همین روزها کوله بارم را میبندم!!!!


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 12:49 صبح توسط مهسا| نظرات ( ) |

امشب هم باز شروع شد سر وقت!چقدر این شب ها آزارم می دهد نه ستاره ها را می خواهم نه آسمان آرام شب را خدایا تا کی باید صبر کنم میدانی از وقتی رفتی همه ی شب هایم همینطور شده نمیدانم هنوز دوستت دارم یا نه کاش میدانستی چقدر سخت می گذرد نمی گویم کاش عاشق شوی بد دردی است این دوست داشتن کاش لااقل نمی دانستم عشق یکطرفه چیست زیبایم!


نوشته شده در جمعه 90/7/15ساعت 12:13 صبح توسط مهسا| نظرات ( ) |

سخت تر از بی تو بودن هیچ چیزی ندیده ام فقط دلم هوای عاشقی با تو را دارد این مردم هیچ نمی فهمند از عشق از مهربانی ولی تو خوب میدانستی خوب میدیدی مرا چرا رفتی؟نه گاهی به خود میگویم او هم نمیدانست حق داری تو هم کنار بکش تو هم از همین مردمی شاید منم روزی به نبودنت عادت کنم شاید روزی فریب دیگران . محکوم کردنشان به جرم عاشقی برای من هم عادت شود آری به امید روزی که قلب عاشقم از سنگ شود دوستت دارم و دلتنگ با تو بودنم!


نوشته شده در جمعه 90/5/28ساعت 3:49 عصر توسط مهسا| نظرات ( ) |

دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ 
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی، 
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت، 
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون:
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی،
 پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
“عشق خام و ناقص میگه:”من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
“ولی عشق کامل و پخته میگه:”بهت نیاز دارم چون دوست دارم
“سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب
حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه.


نوشته شده در دوشنبه 90/5/10ساعت 1:14 صبح توسط مهسا| نظرات ( ) |

<      1   2   3      >